از بهترین تا بدترین فیلم بونگ جون هو، برنده بزرگ اسکار 2020
به گزارش مجله کوروش بزرگ، بونگ جون هو تاریخ سینما و تاریخ کره جنوبی را تغییر داد. برای اولین بار کره جنوبی با فیلم انگل در رقابت های اسکار شرکت کرد و برنده چهار جایزه اسکار شد. برای اولین بار یک فیلم خارجی زبان جایزه اسکار بهترین فیلم را هم گرفت. وقتی کارگردانی به هر دلیلی نامش بر سر زبان ها می افتد سایت های سینمایی سریع به کارنامه اش رجوع می نمایند و به فیلم هایش امتیاز می دهند. سال 2019 بونگ جون هو (Bong Joon-ho) برنده معتبرترین جایزه در مهم ترین جشنواره سینمایی شد. او پیروزیت هایش را اوایل سال 2019 با جشنواره کن آغاز کرد و توانست نخل طلای کن بهترین فیلم را از هفتاد و دومین جشنواره فیلم کن دریافت کند و تبدیل به اولین کارگردان از سینمای کره بشود که به این جایزه دست پیدا می نماید. برای سینمای کره افتخار بزرگی است. شاید همه انتظار داشتند کیم کی دوک یا پارک چان ووک، کارگردانان باسابقه کره ای، زودتر این افتخار را برای سینمای کره به ارمغان بیاورند، اما یکی از فیلم های بونگ جون هو زودتر پیروز به کسب این افتخار شد.
جهت دریافت مشاوره خدمات موشن گرافیک از بهترین و باتجربه ترین طراحان کشور همراه ما باشید. از طراحی سناریو تا ساخت تیزر و موشن گرافیک حرفه ای را با بهترین قیمت از ما بخواهید.
فیلم پارازایت یا انگل دومین فیلم اوست که در بخش مسابقه جشنواره کن حضور پیدا کرد و او را برنده اولین جایزه از کن کرد چون این فیلم قله همه چیزهایی است که فیلم هایش به آن شناخته می شوند: تلفیقی از ژانرهای مختلف که داستان های اجتماعی پر از پیچش های پیرنگ را روایت می نماید که حس شوخ طبعی سیاهی هم دارند. حرکت دوربین سنجیده که مشخصا برای آن فکر زیادی شده است. کاراکترهای عجیب و غیرعادی که توسط گروه بازیگران بااعتماد به نفس به تصویر کشیده می شوند. انتقاد تند و تیز از شرایط نوع بشر و انسانیت و تغییر جهت مداوم با لحنی یکپارچه.
بونگ جون هو متولد سپتامبر 1969 در کره جنوبی فیلمنامه نویس وکارگردان است. دو فیلم او یکی میزبان (The Host) محصول 2006 و دیگری برف شکن (snowpiercer) محصول 2013 هر دو پیروز شدند تبدیل به پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینمای کره جنوبی شوند. سال 2017 در سایت متاکریتیک بونگ جون هو رتبه سیزدهم را میان 25 کارگردانی آورد که جزو بهترین کارگردانان قرن بیست و یکم از سوی منتقدان معرفی شدند. فیلم های او با موضوعات عجیب غیرمترقبه، طنز سیاه و تغییر ناگهانی حال و هوا دست و پنجه نرم می نمایند.
او در خانواده ای روشنفکر بزرگ شد. پدربزرگش نویسنده ای برجسته بود و پدرش طراح گرافیک. برادرش استاد ادبیات انگلیسی و خودش هم از دوران هدایت عاشق سینما شد و تصمیم گرفت که فیلمساز گردد. به آموزشگاه هنر فیلمسازی کره جنوبی رفت و از آنجا فارغ التحصیل شد و بعد از ساخت چند فیلم 16 میلی متری دانشجویی فیلمسازی را به صورت حرفه ای آغاز کرد. این فهرست فیلم های اوست که به ترتیب از بهترین شان مرتب شده اند.
1. انگل / Parasite
بونگ جون هو در بهترین فیلمش تا امروز یعنی انگل به شکوفایی کامل می رسد. هیچ کس متعجب نخواهد شد اگر این فیلم در ادامه سال جوایز بیشتر و بیشتری از آن خودش کند. احتمالش زیاد است که حتی نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان هم بگردد. چون این فیلم مجموعه ای از همه چیزهایی است که سینمای بونگ را تشکیل می دهند و به طرز شگفت آمیزی اشاره ای دارد مبنی بر این که در سال های آینده ممکن است شاهد فیلم های نفس گیرتری از او باشیم و الان فقط دارد خودش را گرم می نماید.
بعد از ساخت دو فیلم که فراوری مشترک آمریکا-کره بودند، بونگ به کشور مادری اش بازگشت و برای اولین بار بعد از سال 2009 یک فیلم را به صورت کامل در آنجا ساخت. به علاوه این اولین فیلم اوست که در ژانر علمی-تخیلی جا نمی گیرد. بونگ از این فرصت با رغبت تمام استفاده نموده.
انگل داستان یک خانواده سطح پایین تنبل، بی انگیزه و حسود را روایت می نماید که در یک آپارتمان آشفته زندگی می نمایند. پدر راننده بی کار است و دو فرزند هم دارند. یکی از پسرها که چهار بار در آزمون ورودی دانشگاه بازنده شده به لطف دوستش که می خواهد به خارج از کشور برود جایگزین او می گردد تا به دختر یک خانواده ثروتمند آموزش زبان بدهد. او برای خواهرش هم در همان خانه مجلل کاری پیدا می نماید و درنهایت خانواده کوشش می نمایند که جهت سابق زندگی شان را دستکاری نمایند. اما اتفاق غیرمترقبه ای در راه است.
فیلم کلاس درسی برای کمدی های نوجوانانه می تواند باشد تا این که یک کشف شوکه نماینده در نیمه راه فیلم آشکار می گردد. این پیچش داستانی حالا دیگر تبدیل به کلیشه شده است. حداقل در سینمای آمریکا که در سال های اخیر چنین حالتی دارد. اما به دلیل گروه بازیگران فوق العاده بونگ جون هو و توانایی های داستان گویی سطح بالای او که حالا حدود 20 سال است در حال گسترش و توسعه آن هاست انگل بالاتر از فیلم های این چنینی قرار می گیرد.
شبیه برادران کوئن که همه دنیا بینی شان را در فیلم بالاد باستر اسکراگز به نمایش گذاشتند، بونگ جون هو هم همه جزییات سینمایش را در انگل به نمایش می گذارد و حتی فیلم تبدیل به آنتی تز و نقطه مقابل فیلم برف شکن می گردد و بیانیه ای را کامل می نماید که بونگ جون هو چند سالی است روی پرده سینما نمایش اش می دهد: انسانیت به گند کشیده شده است. مهم نیست که یک نفر چقدر پول درمی آورد، طبقه اجتماعی هر کسی چیست، هیچ کس از این فلسفه بونگ در امان نمی ماند و او در فیلم انگل با تمام شجاعتش تئوری اش را ابراز می نماید.
البته فیلم هنوز پخش دنیای نشده است. درنتیجه باید صبر کنید تا وارد سینماتک های شهرتان گردد.
2. میزبان / The Host
بونگ جون هو در کارنامه کاری اش فیلم های متعدد و متنوعی دارد. هم فیلمی ساخته که در آن از حیوانات سوءاستفاده شده و هم فیلمی دارد که درباره حقوق حیوانات است. تریلر جنایی اسرارآمیز، کمدی تراژدی ترسناک خانوادگی و یک فیلم علمی-تخیلی که در قطار اتفاق می افتد. در نتیجه جای تعجب نیست که یک بار هم فیلمی ترسناک با حضور موجودات عجیب و غریب ساخته است.
میزبان از آن فیلم هایی است که اصطلاحا به آن ها creature feature می گویند. از دسته فیلم هایی مثل گودزیلا که موجودات عجیب و غریب در آن ها تهدید محسوب می شوند. فیلم البته فراتر از این ها می رود. این مهم ترین فیلم بونگ است که در آن ژانرها با یکدیگر تلفیق شده اند. اگر بخواهیم دقیق تر باشیم باید بگوییم که این یک کمدی درباره خانواده ای ناکارآمد است که تبدیل به یک فیلم هیولایی-ترسناک-علمی-تخیلی-سیاسی-اجتماعی شده است.
درست مثل بیشتر هیولاها در فیلم های هیولایی این جا هم آن ها نمادی از چیزی هستند که قرار است پیامی را در قالب فیلم به مخاطب عرضه کند. فیلم از اتفاقات واقعی رودخانه هان سئول اقتباس شده که با بطری های آب آلوده شده و هیولایی از آن ها تغذیه نموده و آغاز به حمله به مردم می نماید. خانواده یکی از قربانیان دوست داشتنی هر کاری از دست شان برمی آید انجام می دهند که او را از چنگال هیولا نجات بدهند.
هیولای فیلم میزبان در حقیقت استعاره ای از ناتوانی دولت و اهمال ارتش است.
امتیاز فیلم در سایت متاکریتیک 85 از 100 است و منتقدان درباره اش گفته اند فیلم او یکی از تفکر برانگیزترین فیلم های هیولایی است که پلی زده میان آرواره ها و گودزیلا. فیلمی که واقعا ترسناک و واقعا بامزه و گاهی اوقات هر دوی آن ها با هم است.
3. مادر / Mother
بعد از ساخت فیلم میزبان با بودجه کلان که در گیشه سینماها بازنده شد، بونگ جون هو انتخاب عاقلانه ای انجام داد و تصمیم گرفت که فیلمی کوچکتر و شخصی تر بسازد. داستانی درباره مادری که از داخل زندان پسرش را که دچار مسائل ذهنی است محافظت می نماید. فیلم تبدیل به یکی از بهترین آثار بونگ جون هو شد. به نظر می رسد این ایده می تواند یک اثر هنری خیال انگیز باشد و طعمه ای برای هیات اسکار تا فیلم را انتخاب نمایند. مگر نه؟
خب اشتباه است. این بونگ جون هوست. در نتیجه رابطه میان مادر و پسر مبهم و عجیب و غریب است و البته که فیلمنامه در پیچش های داستانی هم رودست می زند. می گویند مادر بونگ بعد از دیدن این فیلم تقریبا 7-8 سال با او حرف نزد. احتمالا فکر می کرد که پسرش چه تصور غریبی درباره رابطه شان داشته که چنین فیلمی ساخته است.
فیلم به همین اندازه که عجیب و غریب و حاشیه دار بوده دراماتیک و بامزه و حتی مسحورنماینده است. بازی ها درخشان است. دوربین، زوایا و حرکت عجیب و غریبی دارد. ریتم تندی دارد و فیلمنامه سوالات زیادی را مطرح می نماید: آیا شرایطی وجود دارد که در آن عشق بی قید و شرط مادرانه باید مشروط گردد؟ اگر مادران تا این حد در وجودشان عشق دارند آیا ممکن است به همین اندازه هم احساسات شیطانی داشته باشند؟
4. خاطرات یک قتل / Memories of Murder
بعد از ساختن اولین فیلمش، سگ هایی که پارس می نمایند گاز نمی گیرند فیلم خاطرات یک قتل را ساخت که هواداران زیادی پیدا کرد. این فیلم ممکن است بهترین اثر بونگ جون هو نباشد اما محبوب ترین آن هاست. یک تریلر جنایی اسرارآمیز که از اتفاقات واقعی الهام گرفته شده است و اشاره به اولین قتل های سریالی در کره جنوبی دارد.
سال 1986 وقتی اولین قتل ها در کره جنوبی رخ داد کسی هنوز نشنیده بود که یک گروه دو نفره کارآگاه برای پیدا کردن سرنخ و بازپرسی درباره این قتل ها مامور شده اند. فیلم در حقیقت شرح کار این سه نفر است. این که چقدر اطلاعات و دانش کمی داشتند. تجربه شان کم بود. چطور از قدرت شان سوءاستفاده می کردند. و در نتیجه اعتبارشان نتوانستند نتیجه چندانی هم از پرونده ها بگیرند. بخش بزرگی از مانیفست سینمای کره جنوبی در این فیلم بونگ به تصویر کشیده شده است. این که چطور سیستم های قانون و عدالت و سیستم کیفری را مورد نقد قرار می دهند.
کارآگاهان مستقیم از طرف رییس شان پشتیبانی می شدند و مشهور بودند که مظنونان را شکنجه می دهند. پیچیدگی این کاراکترها مدیون فیلمنامه ای است که براساس یک نمایشنامه نوشته شده و شرح می دهد که چطور بونگ مجبور شد از هنر فیلمبرداری برای گسترش داستانش استفاده کند. از لحاظ بصری درخشان ترین فیلم بونگ نیست اما از دوربین خیلی خوب استفاده می نماید.
امتیاز فیلم در متاکریتیک 82 از 100 است و فیلم رتبه 191 را میان 250 فیلم برتر سایت imdb هم دارد. منتقدان می گویند این فیلم پر از تعلیق و شگفتی است و البته از لحاظ روانشناختی فیلم بسیار قوی ای محسوب می گردد.
5. اوکجا / Okja
همه می توانند هر چه دل شان می خواهد درباره فراوریات نت فلیکس بگویند اما گاهی پیش می آید که آن ها فیلمی فراوری می نمایند که حتی کسانی که از آن متنفرند هم نمی توانند از حرف زدن درباره اش خودداری نمایند. فیلم اوکجا ساخته بونگ جون هو از آن دسته فیلم هاست.
چیزی که آن را از بقیه فیلم های فراوری نت فلیکس مجزا می نماید این است که این فیلم نه صددرصد آمریکایی است و نه صددرصد خارجی. نیمی از داستان فیلم در کره جنوبی رخ می دهد و بقیه اش در ایالات متحده آمریکا اتفاق می افتد. قهرمان فیلم هم یک دختر جوان اهل کره جنوبی است که به انگلیسی صحبت نمی نماید.
اوکجا داستان دختر جوانی است که همه چیز را به خطر می اندازد تا اجاز ندهد یک کمپانی چند ملیتی قدرتمند بهترین دوستش، که هیولایی به نام اوکجاست را بدزدد.
اوکجا دقیقا همان فیلمی است که دیوید الریچ منتقد ایندی وایر توصیفش می نماید: برشی از فیلم ای.تی. به جای این که موجود بیگانه ای از فضا بیاید و دولت آمریکا او را بگیرد، موجود عجیب و غریبی را داریم که یک شرکت آمریکایی با استفاده از مهندسی ژنتیک خلق اش نموده و حالا هم می خواهد او را در اختیار بگیرد.
تیلدا سویینتون و جیک جیلنهال نقش های مکمل را دارند. فیلم آن حس شوخ طبعی آسیایی اش را دارد حتی در صحنه هایی که بازیگران غیرآسیایی حضور دارند و همین آن را تبدیل به تجربه ای منحصر به فرد می نماید.
اوکجا به درستی اشاره می نماید برای این که هوادار حقوق حیوانات باشید لزومی ندارد که گیاهخوار هم باشید!
6. برف شکن / Snowpiercer
2013 سال عجیبی بود. سه فیلمساز کره جنوبی اولین فیلم های انگلیسی زبان شان را در این سال ساختند. کیم جی وون آخرین ایستاده را با بازی آرنولد شوارتزنگر ساخت. پارک چان ووک استوکر را با میا واسیکوفسکا و نیکول کیدمن جلوی دوربین برد و بونگ جون هو برف شکن را با کریس ایوانز و جان هرت کارگردانی کرد.
بونگ جون هو در اولین فیلم انگلیسی زبانش توانست بخش زیادی از خلاقیتش را نمایش بدهد.
فیلم براساس یک نوول گرافیکی فرانسوی ساخته شد. قهرمان فیلم کریس ایوانز بود که انقلابی را در یک قطار به راه می اندازد. قطاری که بعد از این که بیشتر زندگی های روی نموده زمین نابود شده اند بازمانده ها را دور زمین می چرخاند. این قطار با توجه به طبقات اجتماعی گوناگون به کلاس های مختلف تقسیم شده است. فقیرها عقب قطار هستند و ثروتمندان جلوی آن نشسته اند. فقیرها برای این که به جلوی قطار برسند، یا شاید فقط به این دلیل که صدایشان شنیده گردد، مجبورند از بخش هایی از قطار عبور نمایند که شامل صنعت کشاورزی، سیستم آموزشی و غیره می گردد.
باید گفت که اشاره ها و کنایه های فیلم سنگین است که البته همین سنگینی شان باعث می گردد که در نهایت به فیلم آسیب بزند. با این حال منتقدان آن قدر فیلم را دوست داشته اند که امتیاز 85 از 100 را به آن بدهند.
7. سگ هایی که پارس می نمایند گاز نمی گیرند / Barking Dogs Never Bite
این آغاز صدای سینمایی بونگ جون هوست. اگر فیلم آخر این فهرست قرار گرفته به این معنا نیست که فیلم بدی است بلکه کارگردان هنوز در حال کشف و شهود و پیدا کردن جهتش بوده است. فیلم داستان یک استاد کالج است که صدای سگ همسایه مزاحم اوست و تصمیم می گیرد در این رابطه حرکت جدی و مؤثری انجام بدهد.
سایه هایی از همه آنچه در فیلم های بعدی بونگ جون هو به چشم می خورند، این جا دیده می گردد. از تلفیق ژانرها تا سوژه هایی که خندیدن به آن ها سخت است و دوربینی که می داند چطور حرکت کند.
فیلم شبیه کار کوتاه یکی از دانشجویان فیلمسازی است که 115 دقیقه کش آمده. هنوز آن شوخ طبعی سیاه بونگ جون هو درست از کار درنیامده ولی می گردد فهمید که فیلمساز بااستعدادی پشت دوربین است.
منبع: دیجیکالا مگ