آهنگسازی در ایران نداشته و نداریم که صاحب سبک باشد
به گزارش مجله کوروش بزرگ، به تازگی آلبومی از محمدرضا درویشی رونمایی و منتشر شده که شامل چهار قطعه است؛ این قطعه ها هر کدام متعلق به دهه ای از زندگی او در بازه زمانی 20 تا 60 سالگی هستند. درویشی می گوید: ... می توانید تاریخ ساخت قطعات را با هم عوض کنید فرقی نمی کند و اتفاقی رخ نمی دهد.
به گزارش خبرنگاران، این آهنگساز ادامه می دهد: …تفکر همان است و تنها مصالح عوض می گردد. مفهوم یکی است و مصالح به خاطر گذشت زمان در مختصات زمینی کمی جوان تر یا کمی پیرتر می شوند …
به مناسبت انتشار این آلبوم مراسم رونمایی و جشن امضایی با حضور و صحبت های محمدرضا اصلانی و علی مغازه ای برگزار گردید.
شیوه آهنگسازی ام عوض نشده است
محمدرضا درویشی در این مراسم اظهار کرد: غالب آهنگسازها در طول عمرشان شیوه عوض می نمایند. شیوه با سبک فرق دارد در بین آهنگسازان غرب هم افرادی که صاحب سبک باشند، کم داریم؛ مابقی صاحب شیوه اند. در میان آن ها باخ صاحب سبک است، بتهوون و موتسارت و… صاحب سبک نیستند. ما آهنگسازی در ایران نداشته و نداریم که صاحب سبک باشد. بین شیوه تا سبک یک دریای عمیق فاصله است.
این آهنگساز گفت: آهنگسازان معمولاً در طول عمرشان دچار عوض کردن شیوه می شوند؛ اما طبیعت به من از بیست سالگی این امکان را داد که شیوه آهنگسازی ام را در آن سال پیدا کردم و بر خلاف بسیاری از آهنگسازان این شیوه تا امروز عوض نشده است.
درویشی اضافه نمود: در این آلبوم چهار قطعه وجود دارد؛ در چینش این آلبوم از 20 تا 60 سالگی ته به سر آمدیم. هر چهار اثر شامل یک جنس هارمونی است. شما می توانید تاریخ این ها را جا به جا کنید هیچ تفاوتی نمی نماید. این نکته اصلی در کار آهنگسازی من همین نکته کوچک است و بس.
این پژوهشگر در ادامه سخنانش به دایرة المعارف سازهایش اشاره نمود و گفت: در کار روش طبقه بندی یا رده بندی سازها در دایره المعارف که الان بخش اول جلد سوم کارهایش انجام می گردد هیچکس به من چیزی را یاد نداد. یک نوع طبقه بندی کاملاً اختصاصی است و مبتنی بر نهاد انسانی. من نگفتم دوتار شمال خراسان بلکه گفتم دوتار حاج محمدحسین یگانه از شمال خراسان. دسته بندی ها فرق می نماید و به ظاهر یکسان است. آن جایزه ای که در سال 2002 به در آمریکا این کتاب داده شد برای همین موضوع بود که این طبقه بندی مبتنی بر انسان است نه چوب. دوتار که دوتار است این گوش انسان هاست که باهم تفاوت دارد.
او بیان نمود: در سازهای دارای پرده در موسیقی دستگاهی هم چنین است. من آزمایش کردم و به آقای داریوش طلایی (نوازنده تار) گفتم آنقدر با سازت شور بزن تا سیر شوی. هرچقدر می خواهی پرده های ساز را جا به جا کن تا سیر شوی هر وقت سیر شدی بگو پرده های این تار در گوش من درست و کامل است. پس از یک ساعت گفت درست است. از او خواهش کردم از این تارش به مدت یک هفته استفاده نکند. بعد از یک هفته از او خواستم شور بنوازد. دیدم دست برد به پرده و جا به جا کرد. گفتم تو که گفتی پرده ها درست است. گفت آن هفته پیش بود من الان در یک حال دیگر هستم. در موسیقی نواحی هم چنین است هر استادی یک زیباشناسی در گوشش هست. من آن را اندازه گیری کردم، برای همین گفتند این یک رساله سازشناسی مبتنی بر زیباشناسی انسان است.
درویشی که سوم اسفندماه در کتابفروشی نشر هنوز سخن می گفت، اظهار کرد: در دایرة المعارف پوست صداها من به طبقه بندی جدید رسیدم. سازهای پوستی را بر اساس یک طرفه بودن و دو طرفه بودن طبقه بندی کردم. من پوست صداهایی پیدا کردم که چند طرفه بودند و رده دیگری به سازهای دارای پوست اضافه شد.
او در ادامه با بیان خاطره ای از نقد مثبت و منفی برای این کتاب گفت: من نه گوش به تعریف ها می دهم نه تخریب ها؛ من بر اساس عشق خودم زندگی و کار کردم.
این آلبوم با قطعه تناسخ (کوارتت برای سازهای زهی) شروع می گردد که در سال 1394 نوشته شده است. در این کوارتت برداشت هایی از فضاها و موتیف هایی از مقام گواتی در سبک جت از منطقه مکران بلوچستان و نیز برداشت های آزادی از چند مقام تنبور از ناحیه کرمانشاهان به شکل انتزاعی انجام شده است.
در ادامه این آلبوم قطعه آواز سحر (تریو برای دو کلارینت و پیانو) گنجانده شده است. این اثر در سال 1375 بر اساس مقام سحری که از مقام های ناحیه کرمانشاهان است، ساخته شده است. پارتیتور این قر به همراه تجزیه و تحلیل در سال 1376 به چاپ رسیده است.
قطعه سوم آلبوم زمان محمدرضا درویشی به یاد اقبال نام دارد که سال 1362 برای پیانو نوشته است. در این اثر نه منظور اقبال لاهوری است و نه اقبال آذر بلکه مقصود اقبال بوشهری است. درویشی درباره او می گوید: دختری گمنام، زیبارخ، نازنین دل و جوان که در برابر سختی هایی که ناخواسته بر او تحمیل شده و او را در چنگال خود گرفتار نموده بود تاب نیاورد و تصمیم به غیبت گرفت. این اثر یک موسیقی تصویری است از واپسین لحظات زندگی این دختر. اقبال دوست همسر درویشی بوده که این آهنگساز او را هرگز ندیده است و آنچه از او می داند نتیجه مرور خاطرات همسرش بوده است.
اما قطعه چهارم پردازش (پنج قطعه کوتاه برای پیانو) که در سال 1354 نوشته شده است و می توان آن را نخستین اثر رسمی درویشی به حساب آورد.
هوشیار خیام (نوازنده پیانو)، پانیذ شفائی (نوازنده کلارینت)، داریوش بیژنی (نوازنده کلارینت)، امیر باورچی (نوازنده ویولن)، دانیال جورابچی (نوازنده ویولن)، بابک کوهستانی (نوازنده ویولا) و نرگس فلاح پسند (نوازنده ویولنسل) هنرمندانی هستند که در این آلبوم آثار درویشی را نواخته اند.
محمدرضا درویشی آهنگساز، مؤلف و پژوهشگر موسیقی است. او علاوه بر فعالیت هایی مانند آهنگسازی بیش از سه دهه سفرهایی (1360 تا اکنون) را به مناطق مختلف ایران انجام داد و در حوزه موسیقی اقوام به پژوهش دست زد.
او از دوران کودکی با نوازندگی و موسیقی آشنا شد و در دوران دانشگاه به آهنگسازی پرداخت. در کارنامه درویشی ضبط ده ها ساعت موسیقی از آخرین راویان فرهنگ شفاهی ایران، ضبط صدها ساعت تبادل نظر با استادان موسیقی نواحی، آهنگسازی فیلم های سینمایی، راهنمایی و برنامه ریزی جشنواره هایی مانند هفت اورنگ، آئینه و آواز، موسیقی حماسی، جشنواره موسیقی نواحی و… به چشم می خورد.
در دهه 80 دو جلد از دایرة المعارف سازهای ایران در زمینه سازهای زهی، مضرابی و آرشه ای و پوست صداها و خودصداها از این موسیقیدان منتشر شده است.
منبع: خبرگزاری ایسنا